تاریخ ۳۰,۰۰۰ ساله تاریخ نشان میدهد که دوران سخت و دشوار، تابآوری جوامع انسانی را افزایش میدهد.
معمولاً گفته میشود: «آنچه که تو را نکشد، قویترت میکند». حداقل در مورد تمدنهای انسانی در طول ۳۰,۰۰۰ سال تاریخ و بر اساس تحلیل جدیدی که به تازگی در نشریه نیچر منتشر شده است، اینطور به نظر میرسد.
به گزارش ایتنا و به نقل از لایوساینس، این مطالعه نشان داد جوامع انسانی باستانی که با مشکلات بیشتری روبهرو شده بودند، سریعتر از دورانهای سخت بعدی به حالت عادی برمیگشتند.
فیلیپ ریریس (سرپرست این مطالعه و باستانشناس در دانشگاه بونموث انگلستان) میگوید: «هرچه یک جمعیت بیشتر با اختلالات یا رکودها روبرو شود، احتمال بیشتری دارد که بتواند بار دیگر سریعتر به حالت عادی برگردد».
این نوسان بین آسیبپذیری و تابآوری بهویژه در میان کشاورزان و دامداران اولیه شدیدتر بود. ریریس و همکارانش دریافتند که جوامع کشاورزی در طول تاریخ نسبت به سایر جوامع مانند گروههای شکارچی-گردآورنده، بیشتر با رکود روبرو میشدند، اما همچنین سریعتر از سایر گروهها از این رکودها بهبود مییافتند.
داگومار دگروت (استاد دانشگاه جورجتاون و پژوهشگر تأثیر تغییرات اقلیمی بر تاریخ انسانی که در این تحقیق شرکت نداشته است)، میگوید: «این مقاله مهمی است. مطالعات زیادی در مورد فروپاشی جوامع در برابر تغییرات اقلیمی وجود دارد، اما تمرکز بر تابآوری و صرفاً تابآوری، بسیار نادر است».
ریریس موافق است که تاریخنگاران و باستانشناسان مطالعات زیادی درباره بحرانهای فردی جوامع منتشر کردهاند. اما مقایسه این تجربیات در مکانها و زمانهای مختلف دشوار است. او و تیمش دادهها را از ۱۶ سایت باستانشناسی مختلف در سراسر جهان جمعآوری کردند؛ از آفریقای جنوبی تا کانادا، که دادههایشان به ۳۰,۰۰۰ سال پیش برمیگردد.
پژوهشگران برای تعیین رکودها و بهبودها، از روشی به نام «تاریخها بهمنزله دادهها» استفاده کردند. هر سایت سوابقی از تاریخسنجی رادیوکربن داشت که سن مواد آلی را بر اساس تجزیه کربن-۱۴، (یعنی شکل رادیواکتیو کربن) تعیین میکند.
مطالعات قبلی نشان دادهاند که تاریخچههای کربن-۱۴ موجود برای یک زمان و مکان خاص با جمعیت همبسته است. هرچه تعداد مردم بیشتر باشد، فعالیتها، ساختمانها، زبالهها و کورههای آتش بیشتری برای حفاری و تاریخگذاری وجود دارد.
بیشتر رکودهای بررسیشده در مطالعه، در مقیاسهای زمانی چند دههای اتفاق افتادند و دلایل متنوعی داشتند؛ از تغییرات محیطی گرفته تا دگرگونیهای اجتماعی. در برخی موارد، پژوهشگران اطلاعات تاریخی یا اقلیمی خاصی در مورد این بحرانها داشتند؛ مانند سرمای شدید در نروژ که منجر به از دست دادن محصول میشد.
ریریس میگوید که ممکن است کشاورزان و دامداران بهطور ذاتی آسیبپذیرتر از دیگران باشند؛ زیرا یک فصل بد یا خشکسالی میتواند فوراً منجر به قحطی شود. اما جوامع کشاورزی و دامداری همچنین ممکن است در بازیابی از بحرانها خوب عمل کنند.
ریریس اظهار میدارد: «برندگان [پس از یک اختلال] یا شانس آوردهاند یا تکنولوژی، روش، رفتار یا نهاد اجتماعی خاصی دارند که به آنها کمک میکند در بحران عملکرد بهتری داشته باشند. نتیجه این که احتمالاً آنها یادگیری و جنبههایی از فرهنگ خود را که به نسلهای بعدی کمک میکند بهتر عمل کنند، به صورت سینهبهسینه به افراد پس از خود منتقل میکنند».
دگروت بیان میکند که یافتههای باستانشناسی بهخوبی با مطالعات تاریخی همخوانی دارند. او پژوهشهایی در مورد تابآوری در جمهوری هلند در برابر دوره یخزدگی کوچک در قرن هفدهم انجام داده است.
وی میگوید: «من برای یک مطالعه موردی بسیار محدود آنها را پیدا کرده بودم و در اینجا نویسندگان، همانها را برای مجموعهای بسیار وسیعتری از مطالعات موردی پیدا کردهاند».
دگروت میافزاید اینکه آیا انسانهای مدرن هم میتوانند مستقیماً از این درسها استفاده کنند، چندان روشن نیست. تمام جوامع بررسیشده پیش از دوران صنعتی بودهاند و ممکن است شباهت کمی به نظم جهانی امروز داشته باشند. با این حال، ریریس میگوید که توانایی مقایسه جوامع و جستوجوی الگوها نکته بسیار مهمی است.
او در پایان میگوید: «این مطالعه یک چهارچوب کلی فراهم میکند و به ما اجازه میدهد تابآوری را بهطور سیستماتیک بررسی کنیم».